4_ با ديدن قبض آب، برق از سرش پريد.
5_ واژه سکوت، نيازي به مترجم ندارد.
6_ ذهنم کلمات را به بازي گرفته و رفتارم زندگي را.
7_ قلمي که مغز ندارد حتما آبرويت را خواهد برد.
8_ بعضي از خيابان ها دو طرفه اند و بعضي يک طرفه اما خيابان بي طرف نداريم.
9_ خدایا, یارانه را از ما بگیر اما یار را نه.
10_ شاید با «ارز» معذرت مشکل تورم حل شود.
11_ نیامدی نگاهم دست خالی برگشت.
12_ این «مردم» باید عوض شوند وگرنه «دولت» مردمی دیگر انتخاب خواهد کرد.
13_ حتی موهایم هم میدانند که پایان شب سیه سپید است.
14_ نشر اکاذیب یعنی ستایش مدیران نالایق.
15_ گاهی اوقات «کلیه» امورم درد می کند.
16 _ اگر حرف مفت را می خریدند خیلی ها میلیاردر بودند.
17_ بعضی آدم ها در ظلمات اندیشه خود غرق می شوند.
18_ بعضی ها به پای هم پیر می شوند و بعضی ها به دست هم.
19_ این شورای شهر است یا شورای بدون شرح.
20_ آنقدر دست روی دست گذاشت که پا روی دمش گذاشتند.
21_ برای پولدارها زندگی «جاری»است و برای بی پول ها «زن بابا».
22_دروغگو آدم بدی نیست , چون میداند حقیقت تلخ است , لذا باعث اوقات تلخی مردم نمی شود.
23_ همسر با گذشتی است , از من هم گذشت.
24_ بجز سیاستمدران , بنی آدم اعضای یک پیکرند.
25_ باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.
26_ پلیس شخصی است که نبودن او باعث ایجاد امنیت برای مجرمان خواهد بود.
27_ پیری دورانی است که انسان قادر به بی وفایی به همسرش نیست.
28_ وجدان چیزی است که انسان را از لذت بردن هنگام گناه باز می دارد.
29_ دروغ يعني تقديم هديه شيطان به ديگران.
30_قند خون مزه تلخي به زندگي مي دهد.
31_لب هايم آلزايمر گرفته و لبخند را فراموش کرده است.
32_همه چيز بر وفق مراد است و بعضي ها سوار بر خر مراد.
33_به خاطر پايمال کردن حقوق ديگران کفش هايش را محاکمه کردند.
34_آرشيو سکوت پُر است از فريادهاي منزوي.
35_بعضي ها باهم مي خورند و بعضي ها به هم.
36_کليه نوشته هايم سنگ ساز شده است.
37_حرف هاي خام به مغزم صدمه مي زند.
38_بعضي ها پاي حرفي که مي زنند مي ايستند و بعضي ها زانو مي زنند.
39_ فرياد از سکوت تقاضاي پناهندگي کرد.
40_ با "خون دل" زندگي ام در جريان است.
41_ ديوار جدايي را عدم تفاهم مي چيند.
42_ آن هايي که زبانشان دراز است شخصيتي کوتاه دارند.
43_ پشه ها با پوست تنم دارت بازي مي کنند.
44_ خيلي ها بزرگ مي شوند اما به بزرگي نمي رسند.
45_ گاهي به نحو ناهنجاري به هنجارها مي رسيم.
46_ بيشتر اوقات، موهاي سرم را با لالايي سشوار مي خوابانم.
47_ براي باز شدن بختش کليد ساز آورد.
48_ بعضي افراد شکمو فقط کتاب آشپزي را مي خوانند.
49_ دلم براي آدم هاي گرسنه کباب است.
50_ وقتي غمگينم نگاهم کدر مي شود.
51_دست زياد است اما به صدا در نمي آيد.
52_مخرب ترين اسلحه زمان، زبان است.
53_آن ها که بلند فکر مي کنند، هيچ وقت کوتاه نمي آيند.
54_وقتي کاسه سرم داغ مي شود، افکارم را فوت مي کنم.
55_ مثل زود پز باش , در حالی که می جوشی به آرامی سوت بزن.
56_ شاید حکیم نظامی پزشک ارتش بوده است.
57_ گل شیپوری نوازنده بزرگ ارکستر باغ است.
58_ در مسابقه ماست خوری همه روسفید شدند.
59_ شنا کردن در جهت جریان آب , از ماهی مرده هم بر می آید.
60_ در مواقع بیکاری مشغول قتل عام ایام هستم.
61_ در امواج نگاهش این کشتی دلم بود که غرق شد.
62_ چشمانش شور بود اما خودش بی نمک.
63_ فردای کشورهای عقب افتاده , دیروز کشورهای متمدن است.
64_ گفتنی ها را باید گفت چون بیات میشود و از دهن می افتد.
65_ ولخرجی های زیاد , دخلم را درآورد.
66_ در دنیای سیاستمدارها بعضی ها اسباب بازی هستند و بعضی ها هم بازی.
67_ هشت به هفت گفت : من روی پاهای خودم ایستاده ام اما تو خیلی سر به هوایی.
68_ زیبایی اش را به لوازم آرایشش تبریک گفتم.
69_ گاهی حتی تاجر نمک هم نمک نشناس می شود.
70_ آتشفشان درون گاهی با فریاد و گاهی با اشک فوران می زند.
71_ یعضی ها صدایشان ضعیف است و بعضی ها گوش هایشان کثیف.
72_ بعضی از محرم ها با یک نقطه مجرم می شوند.
73_ برای آنکه از خاطرات دوران مجردی لذت ببرد , ازدواج کرد.
74_ امید بخشیدن بی هدف به مردم مثل آب دادن به گلهای کاغذی است.
75_ سایه ها در هوای ابری خستگی در می کنند.
76_ وقتی کاسه سرم داغ می شود افکارم را فوت می کنم.
77_ اگر خودتان را به آن راه زده اید , مواظب باشید گم نشوید.
78_ اون هایی که شما را آدم حساب نمی کنند , ریاضی بلد نیستند.
79_ برای آن که «آینده»اش را خراب کنند «حال»ش را گرفتند.
80_ وقتي به «گذشته» بر مي گردم از «حال» مي روم.
81_آن قدر دوست داشتني بود که ايستاده هم به دل مي نشست.
82_شايد فکاهي همان فکر کاهي باشد.
83_اگر خودتان را به آن راه زده ايد، مواظب باشيد گم نشويد.